دختری در شرف 20 سالگی

در من مانده ها

دختری در شرف 20 سالگی

در من مانده ها

روز به روز دارم بیشتر به این نتیجه می رسم که از خابگاه خوشم نمیاد و خابگاهی بودن سخته --___--

خوشبینی  و تغییر زاویه ی دید '_' و این چرت و پرتا رو که کنار بذاریم واقعن سخته

دبیرستان ک بودم واسه یک شب خابگاه بودن ذوق مرگ میشدم ولی حالا بعد از یک سال خابگاهی بودن اصلا احساس خوبی بش ندارم... گاهی وقتا خوبه ها...ولی کلا نمیارزه...

زندگی با 500 تا دختر دیگه خیلی مسخرس واقن

اونم تو یه اتاق 16 نفره

قبلنا با خودم میگفتم چقد خوب میشدا اصن جنس مذکری وجود نداشت اما الان کاملا میگم که غلت گفتم..

چقد خوبه ک مذکرا هم هستن 

دنیا رو از یک نواختی در میارن

مرسی ک هستی +__+ ♡

  • Jesika NONAEM

نظرات  (۲)

دانشگاه و خصوصأ خوابگاه، بهترین خاطرات زندگی منو ساختن..
پاسخ:
اره در واقع 
اون شب ک اون پستو نوشتم عصبانی بودم یکم فقط  *__+
اگرنه دوس دارم فقط میگم یکم سختیم داره
آره بالاخره از همه ی شهرا میان، فرهنگ ها متفاوته، ولی خیلی چیزا میشه یاد گرفت، به نظر من بیشترین نقش رو توو ساختن آدم همین برخورد با آدمای متفاوت داره، فقط کیف کن و خوش بگذرون که این روزا دیگه برنمیگرده..
پاسخ:
اره شاید اینطوره :)
باشه 😁

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی